پیشکسوت: محمدرضا جعفری یکی از رزمندگان و جانبازان 8 سال دفاع مقدس است که در ضمن در حوزه دفاع مقدس هم می نویسد و اشعار مذهبی زیادی هم سروده است. برخی از خاطرات او از جنگ تحمیلی در کتاب ها و سایت های گوناگون منتشر شده است. «صدای سکوت» یکی از کتاب هایی است که خاطراتی از او در آن آورده شده است.
یکی از اتفاقات جالب توجهی که در زمان جنگ برای محمدرضا جعفری رخ داده است نابود کردن هلیکوپتر عراقی با دوشکا توسط ایشان است که بد نیست این ماجرا را از زبان خودش بخوانیم:
عملیات كربلای پنج در تاریخ نوزدهم دی ماه 1365 با رمز مبارك یا زهرا(ع) در منطقهی شلمچه و شرق بصره آغاز شد. اهداف عملیات به لحاظ اهمیت سیاسی و نظامی منطقه شلمچه به عنوان یکی از معابر وصولی شهر بصره، همواره در زمره اهداف رزمندگان اسلام بود.
خاطره ای که بنده می خواهم عرض کنم، اهمیت توسل به بانوی بزرگ اسلام حضرت زهرا (س) را نشان می دهد و هر وقت ما از بی بی توفیق می خواستیم در هر شرایطی به مدد ما می آمدند.
بعد از عملیات کربلای 5 ضعف دشمن مزدور برای همه روشن شد و در برابر شهادت طلبی و ایثار رزمندگان زانو زدند و استکبار شکست خورد؛ بنده در خیلی از عملیات ها شرکت کرده ام اما عملیات کربلای 5 و منطقه شلمچه چیز دیگری بود، واقعا یک کربلا بود.
به طوری که میگفتند: در جبهه کربلای 5 بودی وقتی طرف میگفت خیر، میگفتند: پس بگو در جنگ نبودی.
هلکوپترهای عراقی در سطح پائین پرواز می کردند و خیلی از بچه ها را به شهادت می رساندند و این برای ما یک معضل بود.
من تیربار دوشکا را برداشتم و گفتم امروز می خواهم با رمز یا زهرا (س) هلیکوپتر عراقی را بزنم که رزمنده ها شوخی می کردند و می گفتند مگر هلیکوپتر هم تانک عراقی است که هر روز یکی از آنها سهمیه شماست؟
من گفتم اگر حضرت زهرا (س) بخواهد آره مثل تانک های عراقی این را هم می زنم.
صبح زود با یک قبضه دوشکا و یک کمکی آماده شدم و در کمین نشستم. دیدم در حال نزدیک شدن است. نزدیک که شد من از پشت خاکریز بلند شدم و گفتم یا زهرا یازهرا و یک رگبار به پره ها و دم هلیکوپتر عراقی زدم که ضربه ای کاری بود.
دودی غلیظ از زیر هلیکوپتر بلند شد و خلبان که قصد برگشت داشت، بدون درنگ به فاصله دویست متری باز یک رگبار دیگر به صورت «به علاوه» به هلیکوپتر زدم که با سر به زمین خورد و در مقابل چشمان صدها رزمنده، هلیکوپتر عراقی آتش گرفت.
شادی بچه ها با الله اکبر و یا زهرا بلند شد و من به بچه ها گفتم دیدید می شود با یا زهرا (س) هم تانک دشمن را زد و هم هلیکوپتر را! بعد از آن بعضی ها آمدند با من مصاحبه کردند که این شیوه نوین را باید توضیح دهید تا از آن استفاده کنیم من هم گفتم شیوه من رمز یا زهرا (س) بود و چیز علمی من نمی دانم.